آورد به اضطرابم اول به وجود جز حیرتم از حیات چیزی نفزود رفتیم به اکراه ندانیم چه بود این آمدن و بودن و رفتن مقصود
وصف حال ما بود ... تشکر!
هر ذات که در تصوف دوران است اندر طلب نور یقین حیران است هر ذره که در سطح هوا گردان است سرگشته این وادی بی پایان است
وصف حال ما بود ... تشکر!
هر ذات که در تصوف دوران است
اندر طلب نور یقین حیران است
هر ذره که در سطح هوا گردان است
سرگشته این وادی بی پایان است