امشب جی کی بودم و یک صاحب دلی گیری داد به ریش با عظمت ما.
که من اگر خودم باشم هر کاری که دلم بخواد می کنم ولی اگر در موقعیت تو باشم اینجور قیافه ای درست نخواهم کرد. 
کارمان بالا گرفت و من از پلورالیسم گفتم و اون از بد فهمی من.
اون بمن گفت که پلورالیسم یعنی اینکه من در کنار خودم یک مسیحی و یک یهودی و یک زرتشتی را هم ببینم و حرفشون را بشنوم و بتونم راجع به دین آنها بدون تعصب فکر کنم.
منم بهش گفتم اشکال ما اینه که جایی که ما زندگی می کنیم آدما رو به مذهبشون میشناسن و فکر می کنن که مذهب همه چی آدمه. در صورتی که چند اندیشی یعنی اینکه ما اندیشه ی آدما رو و خودمون رو مطلق نبینیم و همیشه جا برای فکر کردن بزاریم. اگه ساختمان ما پایه هاش سسته چه بهتر که خودمون خرابش کنیم و اونو با پایه های سفت و محکم بسازیم قبل از اینکه با یک زلزله ۲ ریشتری خراب بشه.
و ظاهر من نمایی از اندیشه من است نه صرفا تقلیدی. و اندیشه من هم برای خودم محترم است و تا جایی که باعث مزاحمت دیگران نشود برای آنها هم . شنیدن و دیدن و لمس کردن فکر و عمل و رفتار دیگر آدماست که معنای واقعی دیگر اندیشی است.
بالاخره بحث ما با اشارت مختصر آن رفیق به ریشهای ساسانی پایان گرفت و البته من بدلیل ظاهر شدن جنبه های لمس کردنی بحث ترجیح دادم بیخیالش شوم.
حالا جدی من میخوام بدونم که معنیش چیه و آیا این ریشها قشنگن یا نه ؟

مخلص همه بچه باحالا

ساسان
------
نظرات 1 + ارسال نظر
چند اندیش شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:36 ق.ظ

چند اندیشی یعنی در مورد ریشه های پشم های صورت تو دانه دانه اندیشیدن :دی

چه شود که اگر ز روی وفا نظری بسوی ما کنی.
این دل زار و نزار را گه گاه به نگاهی تو دوا کنی.

دی عزیزم گفته بودم که خیلی مخلصم ولی واینستادی که بیشتر عرض ارادت کنیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد