ابری نیست...

ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض :
گردش ماهیها ؛ روشنی . من ؛ گل ؛ آب
....

شاید بهتر باشه آدم تو آشنا ترین لحظه های تنهاییش؛ مهر  هدیه کنه !

مانا

برای تو...

در غریبانه ترین لحظه تنهایی خویش ، چشمانم را که در آن دریایی از صمیمیت پنهان است ، به تو خواهم بخشید ، تا به یکرنگی من شک نکنی... آدمک

...

اینجا یه مشت آدم باحال و بی استعداد  نشستن که اصلا از هیچی سر در نمی یارن!مثلا یکیش الان داره هی نظر می ده،فکر می کنه که خیلی بهتر از من می فهمه!البته شایدم اینجوری باشه اما نباید اینقدر اظهار فضل کنه.راستی بر خر مگس معرکه لعنت!!!!
آدمک