آه ...

سر تو برمیگردونی و در حالی که چشمات از بهت و خوشحالی از حدقه در اومده ؛
 فکر می کنی یه آشنا دیدی ؛
کسی که می تونه وقتی مامان نیست ازش بخوای  که بیاد با هم دور حوض گرگم به هوا بازی 
کنی .
نه ....

مامان .... پس کی یه دوست خوب پیدا می کنم ؟؟!!

مانا کوچولو

نظرات 6 + ارسال نظر
گل پسر پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 05:09 ب.ظ http://rafifar.blogsky.com

جالب بود.
اگه رسیدین به من سر بزنید.خوشحال میشم نظر هم بدین.
مرسی

آدمک پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 05:32 ب.ظ

سلام مانا کوچولو
می دونی کی یه دوست خوب پیدا می کنی؟!
وقتی که یه نفر یه دوست خوب از خدا بخواد و تو رو پیدا کنه!
اونوقت می تونی همیشه گرگم به هوا بازی کنی.پس منتظر باش...

یاسر پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:05 ب.ظ http://manofereshte.blogsky.com

خیلی قشنگ بود. مثل بقیه نوشته هات. تونستی بیا سر بزن به ما ...

ساسان پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:49 ب.ظ

مامان... تو اول دوست خوب رو تعریف کن بعد من کی شو خودم میگم؟
بابا جواب می دهد : وقتی که از دوست خوب بودن برای بقیه نترسی و وقتی که از دوست بودن با بقیه نترسی. اصلا دوست بد وجود نداره.
مثله همیشه این بابا هست که جواب سوالهایی که از مامان رو میکنم جواب میده.

سلیمان جمعه 26 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:33 ق.ظ

گفت جسته‌ایم ما٬ یافت می نشود
گفت آنچه یافت می نشود٬ آنم ارزو است.

باقی بقایتان

سلیمان شنبه 27 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:40 ق.ظ

تو یادداشت روز جمعه برای آدمک می نوشتم که صفحه پرید. بهر حال این هم یه شعر دیگه از همون کچل کوچولوی دوست داشتنی:Sleeping Sardines
"I’m tired of eating just beans" says I,

So I opened a can of sardines.

But they started to squeek,

"Hey, we’re tryin’ to sleep.

We were snuggled up tight

Till you let in the light.

You big silly sap, let us finish our nap.

Now close up the lid!"

So that’s what I did….

Will somebody please pass the beans?


می دونم که همه تون خوب می شناسینش. پس نیاز به معرفی نداره.

تا بعد باقی بقایتان


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد