باغ ...

امروز همه روز به تو می اندیشم و
دیشب همه شب خوابت را می دیدم

خواب می دیدم با تو در شگرف ترین باغ
گردش می کردم و
به تو کمک می کردم که گل سرخ بچینی و

سبد من هرگز پر نشد ...

اینچنین تمام روز دعا می کنم که با تو گردش کنم

و همچنان که شب نزدیک می شود شاد می شوم و

ساعتهایی را می شمارم

که میان من و تاریکی و رویاهایم و سبد هرگز پر نشده

فاصله می اندازد.


مانا کوچولو


نظرات 2 + ارسال نظر
آدمک دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:05 ق.ظ

خیلی خوب بود،
کاش رویاهای شیرین همه به حقیقت بپیونده و سبد دل همه ما پر بشه از گلای سرخ عشق ابدی...

[ بدون نام ] چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:14 ب.ظ

این سبدا خیلی قشنگن و حتی اگه پر نشن . چون همیشه این فرصتو به آدم می دن تا پرش کنی با همون گلای قشنگی که با عزیزت می ریزی توش . گاهی هم این سبد همون جیبه آدمه به هر حال چیدن گل قشنگه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد