برای تو...

در غریبانه ترین لحظه تنهایی خویش ، چشمانم را که در آن دریایی از صمیمیت پنهان است ، به تو خواهم بخشید ، تا به یکرنگی من شک نکنی... آدمک
نظرات 7 + ارسال نظر
دیگه نگران اشغالی تلفن نباشید سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:53 ب.ظ http://celeron.blogsky.com

سلام به شما این بار وبلاگ سلرون با یک نرم افزار تک آپلود شد. اکثر کسانی که از خونه به اینترنت وصل میشن مشکل اشغالی دارند ولی با این نرم افزار .....

ندا سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:53 ب.ظ

من نمی دونم این نظر قبلی چه ربطی به حرفای آدمک داشت . ! خدا می دونه ! شایدم ربطش توی بی ربطیش بود . من که نفهمیدم . ولی آدمک وبلاگ ما ! هیچ کس به صمیمیت و یکرنگی یک آشنای دل شک نمی کنه . !

ساسان چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:02 ق.ظ

ندا جان سلام.
از اینکه کامپیوترت درست شده خوشحالم.
نظر قبلی هیچ ربطی به چشمان آدمک نداره و لی من رفتم نرم افزارش رو چک کردم و به نظرم رسید که نرم افزاره خوبی است. اگه خواستی لینک دریافتشو بهت میدم.
دوم اینکه به نظرم اومد که یکمی عصبانی هستی. چون آدمک وبلاگ ما کلا خودش رو معرفی نکرده.
من هم بهت حق میدم. چون هرکسی به میزان اثبات برادریش حق ادعای ارث و میراث داره و تو هم خواهری تو ثابت کردی . پس حق داری.
سوم اینکه به آدمک هم حق میدم که خودش رو زیر یک اسم مستعار پنهان کنه تا بتونه راحت تر حرفاشو بزنه و بنظر من دلیلش هم اینست که اون تصویری که از خودش پیشه بقیه ساخته با تصویر واقعی اش فرق داره و میخواد در آن واحد با هردوتا زندگی کنه.
چهارم اینکه شاید آدمک به صمیمی بودن یک آشنای دل اعتقاد داشته باشه ولی بخواد برای حفظ این صمیمیت بهایی بده و چه بهایی بالاتر از چشمهایش.
پنجمی هم در کار نیست. بقول سلیمان باقی بقایت و تان. جانم فدایت و تان.
بچه ها مواظب باشید.

آدمک چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:37 ق.ظ

ساسان جان سلام
من یه روزی برای شما آفلاین گذاشتم و خودمو برات معرفی کردم.اما مثل اینکه شما اونو نخوندی و نظرت در مورد من اینه که من از شخصیت واقعی خودم فراری هستم اما واقعا اینطوری نیست.شخصیت من شخصیت قابل بحثی نیست اما هیچوقت سعی نکردم با دو شخصیت خودمو به دیگران عرضه کنم. فکر می کردم اینجا یه جاییه که می شه راحت حرف زد،اونم حرفایی از نوع آشنای دلی!اما خوب مثل اینکه اشتباه اومدم.تصویر واقعی من خیلی زیبا نیست اما هیچوقت نخواستم ازش فرار کنم. در ضمن همونطور که گفتم من برای شما و به آی دی شما نوشته بودم که کی هستم،حتی الان مهرداد هم می دونه.می تونی ازش بپرسی. بعد از اینکه شما ازش پرسیده بودی آدمک کیه من گفتم که به شما بگه. تنها دلیلی که من با این اسم اومدم این بود که دلم می خواست راحت تر ارتباط برقرار کنم و هیچ عمدی در کار نبود.مواظب خودتون باشید و همیشه شاد و پیروز زندگی کنید.
خوب دیگه،خداحافظ آشنای دلیها...

ساسان چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:31 ق.ظ

آدمک عزیزم.
این مهم نیست که من میدونم تو کی هستی.
این مهم است که ما اعتقاداتمون را با کارهامون ثابت کنیم.
من میدونم که تو کی هستی و بخاطر همین هم به این راحتی حرف زدم .
اینم میدونم که ما آدما بعضی وقتا احتیاج داریم که به مرحله انفجار برسیم تا پوست بترکونیم و بتونیم که به خود واقعی مون نزدیک بشیم.
اگه حرفام ناراحتت کرده معذرت می خوام .
شایدم حرف این رفیقمون درست تر باشه .
I am not broken, do not try to fix me.
مواظب خودت باش.

ندا چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:36 ب.ظ

نه ساسان اشتباه کردی من عصبانی نبودم فقط دلم یک کمی گرفته بود که البته الانم همینجوریه .

محمد پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ب.ظ

سلام
در مورد اسماعیلی و اسما عیلیان برام بگو جالبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد