ساسان
چهارشنبه 4 شهریورماه سال 1383 ساعت 05:45 ب.ظ
سلام عمویی. خوبی.عجب دوست خوبی داره . مامانی. ولی فکر کنم که دوست بابایی کیارش هم براش یک دوچرخه قشنگ خریده. تو ندیدیش؟ اینقدر قشنگه. اینقدر قشنگه. راستی چقدر قشنگ میشه که تو بلوز و دامن آبی و صندلتو بپوشی و با دوچرخه کیارش برین مهمونی؟ مگه نه. منم کنارتون می دووم. ها اینجوری بهتره. شایدم مامانیت با ماشین قشنگش یک بوق برامون زد. اینجوری دیگه بزممون کامل میشه. خوبه. پس بزن بریم.
چه کیفی داره مهمونی رفتن وقتی لباست نو باشه!
سلام عمویی.
خوبی.عجب دوست خوبی داره . مامانی.
ولی فکر کنم که دوست بابایی کیارش هم براش یک دوچرخه قشنگ خریده. تو ندیدیش؟
اینقدر قشنگه. اینقدر قشنگه.
راستی چقدر قشنگ میشه که تو بلوز و دامن آبی و صندلتو بپوشی و با دوچرخه کیارش برین مهمونی؟ مگه نه.
منم کنارتون می دووم. ها اینجوری بهتره. شایدم مامانیت با ماشین قشنگش یک بوق برامون زد. اینجوری دیگه بزممون کامل میشه. خوبه. پس بزن بریم.
آخ که از کنجکاوی نابود شدم !
سلا م اقا شرمنده من خیلی گرفتارم
انشا ا... برنامه بعدی منم میام
مامانت عجب دوست با حالی داره!
خوش به حالت!!!!