عنوانش مهم نیست

نمی دونم چرا بعضی وقتا ما آدما فکر می کنیم که از بقیه بهتریم.فکر می کنیم بقیه سراپا عیبن و ما کارمون از همه درست تره.بعضی وقتا یادمون می ره که آیینه ای هم هست،میشه بهش نگاه کرد و خیلی چیزارو دید!اینکه ما نه از همه بهتریم و نه از همه بدتر.بجای اینکه اول چشامونو باز کنیم و بعد قضاوت کنیم بر عکس عمل می کنیم.کاش بشه عیب پوش بقیه باشیم و بیشتر به خودمون نگاه کنیم.آیا ما اونی هستیم که باید باشیم؟؟ما چکار کردیم واسه این دنیا و آدماش و حتی واسه خودمون؟!اونوقته که یه کمی با انصاف به دور و برمون چشم می ندازیم.می دونم که بچه های آشنای دل هیچ وقت اینجوری نیستن و به قول اون بنده خدا که الان اسمش یادم نیست خودشونو توی آیینه دیگران می بینن.می دونم اونایی که باید بخونن نمی خونن و مثل همیشه به همه نگاه از بالا به پایین می کنن.فکر می کنن خودشون پیغمبرن و بقیه همه بی دین و لامذهب.بعضیاشون از این ور بوم می افتن و بعضیاشون از اونور.می دونین که منظورم چیه؟بعضیاشون (ح)رو از خود عربا غلیظ تر تلفظ می کنن و بعضیاشونم اونقدر واژه پلورال... نمی دونم چیچیک و تکرار می کنن و خودشونو نمادش می دونن که آدم از هر چی از این واژه هاست حالش بهم می خوره.اما نمی دونم کی قراره این کلمات رنگین و قشنگ عملا به زندگی و مرام ما اضافه بشه و بجای حمالی این واژه ها و تکرار مکرر این مکررات یه کم بهشون فکر کنیم و توی زندگی واقعیمون به کار بگیریمشون.اما امیدوارم که یاد بگیریم ما می تونیم بهتر از این چیزی باشیم که هستیم و به قول بزرگی اونچیزی رو که هستیم دوست نداشته باشیم بلکه به اون چیزی که ممکنه بشیم عشق بورزیم.به امید اونروزی که نه از این ور بوم بیافتیم نه از اون ور.اینو درک کنیم و بفهمیم که می شه همیشه روی بوم موند و نیافتاد و حتی بالا و بالا تر رفت.

گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بگذار ز دست،حیلت و دستان را

تو غره بدان شدی که می،می نخوری
صد کار کنی که می غلام است آنرا

به امید حق...


احسان
نظرات 5 + ارسال نظر
ندا شنبه 4 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:20 ب.ظ

آی گفتی
بعضیهاشون برای آدم احساس تاسف هم می کنن . واقعا فکر کردن که خداوندگار روی زمینن ولی دریغ از یک کلمه حرف حساب یا سنار عمل به ایده هاشون .

ندا شنبه 4 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:21 ب.ظ http://mordab.blogsky.com

جدا که خقیقت رو گفتی

سوسن یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:07 ق.ظ http://aftabetaban.iryahoo.com

سلام . بچه های اسماعیلی ؟ درست متوجه نشدم . منظورت همان فدائیان حسن صبّاح است ؟ خیلس معذرت می خواهم ولی در قرن بیست و یکم ؟ واقعا که .......... به هر حال پاینده و شاد باشید .

احسان یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:47 ق.ظ

سلام خانوم سوسن
ممنون از این که به این وبلاگ سر زدین،اما امیدوارم که اگر دوباره تشریف آوردین با مطالعه بهتر و جامعتر وارد بشین.
با آرزوی موفقیت

سلیم دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 06:10 ب.ظ

دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد