وقتی پرنده ها از بام ها و ارتفاعات بلند،پرواز را برای اولین بار می اموزند
وقتی گل های داوودی زمین را به اسمان پیوند می زنند
وقتی حیات بشر در امتداد روز های بارانی،رویش را به خاک می بخشد
وقتی زمین از براده های خورشید گرم میشود
وقتی رعد،ابر ها را حلاجی میکند
وقتی کودکی متولد می شود،
اسمان ا بی می گردد.
وقتی نیلو فرها ی حیاط از حصارها هم بیرون می زنند،
آزادی دلم برات تنگ شده هر چند که این روزها واژه ای سیاسی بیش نیستی .
سلیم جان روح ودل فکر ادم باید ازاد باشه
قشنگ بود ولی نمی گم بیاین وبلاگمو ببینین
چون انگلیسی یخ
بای همه بر و بچس
آقا کورش رو هم ملاقات کردیم که خیلی خوب شد
اما آدم باید تو گود شما باشه وگرنه سر در نمیآره.
اینم حرفیه ها
بای
ازادی در عمق خلقت عادل جان
سلام افسون خانم.
خیلی خوشحالم که بالاخره اومدی و جمع ما رو نورانی کردی.
ما همه به هم محتاجیم . مثله .............
مواظب خودت باش و مواظب آزادی باش که اسیر آزادی نشه.
ساسان جان افتخار میکنم به دوستی با توانسانای زیرک هیچ وقت اسیر محیط نمی شن
من از ان روز که در بند تو ام ازا دم
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و ا ز هر دو جهان آزادم
و بالاخره وقتی ازپرکاری کلافه می شی و به دور خودت می چرخی ....
آسمان همچنان آبی است