و اما بعد.

دیروز قرار گذاشته بودیم که با بچه ها بریم یکی از این جلسات ان ای یا همان نارکوتیک انونیماس خودمان. از این جلسات بازش بود که همه می تونستند شرکت کنند.

خوب قرار بود از بچه ها و رفقا هم چند تایی بیایند و قرار گذاشته بودیم روبروی زیست خاور.

که فقط سه نفر آمدند و بعد فقط مرتضی ماند و با من آمد. رفقای دیگه هم اونقدر قدرت نداشتند که مثله مرصده از همان اولش بگویند که نمی آیند.

اون موقعی که مرصده این حرف را زد یکمی جا خوردم و لی بعدش که اینا نیامدند هزار مرتبه بهش آفرین گفتم.


اما دوستان چند کلمه از این جلسه :

ما همه رنج کشیده ایم.

زندگی ما با باور این مسئله که نیروی برتر زندگی ما که همان خدا باشد به ما کمک می کند دگرگون شد.
همه مسائل را با این سه کلمه می توانیم حل کنیم :


صداقت - روشن بینی - تمایل

و دعای آرامش دست در دست همدیگر و با صدای بلند .

خداوندا، آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم،

شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم و

دانشی که تفاوت آن دو را بدانم.

البته شاید معنی واقعی این کلمات برا ما مبهم باشد ولی معتادان گمنام دقیقا معنی آنرا می دانند و در آخر

یک جمله از فقط برای امروز

فقط برای امروز، ترسی نخواهم داشت و به روابط تازه ام و آنها که چیزی مصرف نمی کنند و راه تازه ای برای زندگی پیدا کرده اند، فکر خواهم کرد مادامی که این راه را دنبال کنم ، از هیچ چیز واهمه نخواهم داشت.


امیدوارم که با نوشتن این مطالب به سنت گمنامی آنها بی احترامی نکرده باشم زیرا که معتقدم که گمنامی مربوط به نام ها و اشخاص است نه مفاهیم و درس ها.

امیدوارم که ما هم به کمک همدیگر و با اعتماد و صداقت بتوانیم به مشکلا ت روحی روانی خود فائق آییم.

بازهم دعا می کنیم.

ساسان
--------