بهار رفت و ...

سلام و امشب با شکوه همه بخیر !
امشب جه حال و هواییه ! حیفم اومد که نیام و ننویسم.امشب چه ماه خوشگله.حال میده بری رو بهش بشینی و خوب نگاش کنی.
امشب بهار میره تا سال ۸۵ که دوباره بیاد یا شایدم نیاد.وفردا خورشید دوباره برای چهارمین بار در سال۸۴ متولد میشه.دوباره۳۱خرداد اومد و منو یاد این بیت انداخت
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت....

امشب رو از دست ندین.دعا کنین اول برای اون عزیزی که چند روز پیش به ملکوت پیوست  وبرای خونواده ی داغدارش.و بعد برای همه ی اونایی که دوسشون دارین.و بعد برای ایرانی که احساس میکنم داره غرق میشه و باید کاری کرد واخر هم برای خودتون.امشب روشن تر از همیشه است و شاید خدا بهتر از همیشه ما رو ببینه.حضورش رو در همین نزدیکیها با تمام وجود حس کنید
سبز باشین و پایدار
                                    ( افسون)

نظرات 11 + ارسال نظر
ساسان چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:24 ق.ظ

سلام افسون.

می دانم که نظر دادن و ندادن من دیگر برای هیچکی اهمیتی ندارد چون مثله خیلی چیزهای دیگه ی این وبلاگ طبیعی شده است و لی من می گم هر هایی یک هویی. اگه هو نباشه یعنی اینکه های وصول نشده است.

این از اولین نظرم.
دوم اینکه با شکوه تر از این شب خودتی که امشب هر موقع آن میشدم باعث خجالت دو طرفه می شدیم و اینکه چطور تونستی یک منفعل و منزوی سیاسی را تهییج و ترغیب کنی.

و سوم اینکه شما اگه می خواهین دعا کنید . بکنید . اگه وجود نازنین فرهاد عزیز همین دو ر و براست باشه. ولی از همه دعا گو های محترم و روح های سبکی که این دور و بر ها می پلکن تقاضا مندم که اگه از گذرنامه این فقیر بی ریا اطلاعی دارند در اسرع وقت دارایی خودشان را به ستاد مرکزی اطلاعات پاسپورت یابی ساسان گسیل دارند.
بغایت متشکر و سپاسگزارم.
بنقل از ادبیات غالب این روز ها و آدم های جو گیر مستاصل.

سلیم چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:30 ب.ظ

کس نمی داند کدامین روز می آید کس نمی داند کدامین روز میمیرد
چیست این افسانه هستی خدایا چیست
پس چرا آرامش ما را دوامی نیست

افسون چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ب.ظ

سلام
اولا که ساسان نظر تو و همه اونایی که میان اینجا و مینویسن شخصا برای من و فکر میکنم برای همه خیلی هم اهمیت داره و من فکر میکنم اصلا نبا ید قانونی وجود داشته باشه که حتما در مورد مطلب رو صفحه نظر داده بشه.اینجا هر کسی هر حرف و نظری میتونه بده ومیشه با هم حرف زد و بحث کرد حتی اگه مثل یاهو مسنجر بشه...
بعد هم امیدوارم پاسپورتت پیدا شده باشه.
ودر انتها: ان مع العسر یسری!
بله اقا سلیم!! بارانی باید تا رنگین کمانی دراید...

ساسان پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:43 ق.ظ

صبح بخیر مجددا عرض می شود خانم دکتر افسون.

ما تویه حرف و نظر دادن یکمی مشکل داریم.
روشنفکر های ما از اون ور بوم می افتن و فوتبالیست ها و ورزشکاران ما از این ور بوم.
یا جدی و خیلی جدی یا شل و زیادی شل.
اینکه می گی اگه مثل یاهو مسنجره بشه اصلا اشکالی نداره رو هم موافقم . فقط یک فرقایی کوچیک با مسنجرا داره که عمومی بودنش است پس هر حرفی .........
در عین حالیکه از خود سانسوری بعنوان یک نظام فکری بدم می یاد ولی ینظرم باید حساب صرفه و صلاح را هم در نظر داشت.
ان آشنایان دل و الله شود مع العسر یسری بیکاز حاله ما گرفته است.
در ضمن علاوه بر باران خورشید هم لازمه شاید که رنگین کمانی در آید.

ایمان پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:25 ب.ظ

روشنایی بدون تاریکی ارزشی نداره. قدر عافیت رو یاید ملت یفهمند پس زیاد حودتونو ناراحت نکنید! همه چی یه موقش! باید اب بخوری تا شنا یاد بگیری

سلیم شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:31 ق.ظ

آقا سلام ! بعضی وقتا آدم وقتی بر می گرده به زندگی نگاه می کنه میبینه اون بنده خدا راست گفته که سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت گیر .
امروز دوازده سیزده نفری شدیم همون بر و بچ اهل حال دمشون گرم یهویی به سرشون زد که یه برنامه سینما بذاریم و رفتیم عجب حالی کردیم . دست عمو ساسان درد نکنه با برنامش . حالی داد . آقا تو زندگی اگه واستیم تا یکی از اون بالا یهو یی یه چیزی رو آماده بندازه تو دامنمون شرمنده . پس بلند شید خودتون به فکر خودتون باشید که به قول حاضر امام ؛ هیچ کاری به موفقیت نمی رسه مگه اینکه خودمون تلاش کنیم ؛ خلاصه مطلب همین که گفتی یا علی و بلند شدی و سخت نگرفتی و خیلی هم تو جارچوب مقررات و بروکراسی حرکت نکردی کلی هم به خودت حال دادی هم به زندگیت
بازه دم همه اونایی که زندگی رو ساده میگیرن و زندگی رو همین فرصت های کوچولو می دونن گرم . فدای همه دوستان
روز و شب خوش

سلللللللللیییییییییییمممممممم شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:08 ق.ظ

با این اختلاف ۶ میلیون رای مثل اینکه حرف ما داره به حقیقت می پیونده . به هر حال خوشحال می شم یه تحلیل از ارای مردم داشته باشم

ساسان شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:43 ق.ظ

آقا من نیم ساعت قبل راجع به این مسئله کلی بحث کردم. هم با خودم و هم با دور و بری هام.
بعد با خودم دعوام شد . زدم سر خودم را شکستم. خودم هم زد پامو ناکار کرد.
تحلیل محلیل یختا داداش. دوران تحلیل و اینجور حرفا گذشته.
هر چی ما خواستم خدا نخواست . شایدم اون بهتره شو می خواد.

همه رو سلام برسون. زت زیاد. شعبان بی مخ.

مهران ۱۳ شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:55 ق.ظ http://mehran13.blogsky.com/

سلام....وبلاگ خوبی دارین...مطالبشم قشنگه...به کارتون ادامه بدین...به منم سر بزنین خوشحال میشم...مرسی...دوست تنهاترینتون مهران ۱۳

نازنین میرشاهی عضو تیم الموت دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:06 ق.ظ

سلام به همه مخصوصا ساسان عزیزمن از وقتی این وبلاگ را گرفتم تازه الان میخام پیام بدم ساسان جان بهت تبریک میکم تو ادمه موفقی خاهی بودمن خوشهال شودم همین تور ادامه بدی موفق میشوی.
خداوندا ما را به جان ماموره فرمان کن

همیشه با رضای خویش دعا را طالب ان کن
به من هم سری بزنید. مو فق و پیروز باشید. یکشنبه ۱۹تیر ۱۳۸۴در ساعت۲:۳دقیقه نیمشب

ن دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:58 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد