موش به خونش نمی‌رفت

بعضی موقع ها، آدم حسابی مصداق یک ضرب المثل‌هایی میشه.

مثلا، موش به خونش نمی‌رفت جارو به دمش بست.

حالا جریان ما شده، دنبال این همه خبر که منتظرم برای کارهای واجب زندگی، خبر گرفتن از این وبلاگ هم شده یکی از مسائلی که موقع آنلاینی فراموشم نمیشه و جالب تر اینکه حالا برای بعضی دیگه از کارهای واجب زندگی خبرایی میرسه، اما از این وبلاگ نه.

بقول شاملو تو خروس زری پیرهن پری از سنگ و درخت صدا در میومد از خروس زری صدا در نمی‌یاد،

لابد منم شدم روباه مکار 

خیلی باحال بود، خودم کلی خندیدم از این قیاس.

امروز صبح رفتم امتحان تولیمو سازمان سنجشو دادم، سه ساعت و نیم طول کشید و تویه دو بخشش وقت کم آوردم.

اما  خوب نفهمیدم که چطور گذشت، پس خوش گذشته.

همین دیگه.

راستی عید بر عاشقان ولایت و امامت مبارک باد. اونایی که امسال دانشجو شده بودند، اونایی که ممتاز بودند، اونایی که روز تولد امام رو میخوان یک نقطه عطف تویه زندگی‌شون کنند،‌ به همشون تبریک می‌گم.

بقول این اس اس های خارجی می مولا باپا بلس یو ویت هپینس اند کارج اند سو منی آدر تینگز

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 21 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:52 ق.ظ

سلام ساسان جان.امیدوارم که امتحانت رو خوب تموم کرده باشی.راستش اینجا از احسان صدا درمیاد اما از درخت و سنگ و خروس زری صدا درنمیاد.به هر حال اینجوریه دیگه.در ضمن این بقول اس اس خارجی رو خوب اومدی.راستی بقیه بچه ها رو هم دعوت کن به بلاگ سر بزنن.

احسان عزیز.
امتحان خیلی خوب بود و بازهم ازت سپاس و صد سپاس.
من امشب چند نفرو دعوت کردم و ایمیل‌هاشون رو گرفتم.
امیدوارم که بچه‌ها هم اجابت کنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد