صبح روز دوشنبه جنابعالی متعالی

"It is through creating, not possessing, that life is revealed."
Vida D. Scudder
امروز صبح ناچار شدم 2 ساعتی زودتر از بقیه روزها بیدار بشم و خوب به فال نیک گرفتمش. خواهری از سفر می‌آمد و پدری که اندکی بیماری را بهانه کرد تا پسر برخلاف روال معمول هنوز سپیده نزده، بیدار شود. 
بگذریم.
اگه شما در یک کشور فرنگی زندگی می‌کردید، روز دوشنبه اولین روز کاری هفته‌ بود و صد البته باید برایتان دعا می‌کردم که هفته‌ى کاری خوبی داشته باشید. امروز هم همان دعا را می‌کنیم با این تفاوت که این هفته هفته نیست، بچه هفته است. 
در ضمن شعر سعیده هم خیلی باحال بود و ممنون.


خودت را بهتر بشناس.

"Everything that irritates us about others can lead us to an understanding of ourselves."
Carl Jung  
دو روز از عید گذشت و دوستان جدیدی که افتخار خدمت گذاری پیدا کردند، رو شناختیم.
من به نوبه ى خودم به همه‌ى اونایی که عاشقانه در دوره‌ى گذشته به جماعت خدمت کرده‌اند، خدا قوت می‌گم و برای زندگی‌شون برکت و سعادت آرزو می کنم. برای اونایی هم که تازه جامه‌ى خدمت را به تن کردند، آرزو می‌کنم که کارهاشونو بر اساس مطالعه‌ى درست شرایط و برنامه‌ى ریزی درست‌ تر و آنگاه اجرای ساده و کم هزینه انجام بدن. 
تویه اصطلاحات مدیریت چرخه‌ای هست به اسم PDCA که مخفف فرآیند کلی انجام کارها هست.
P=Plan برنامه ریزی کن
D=Do در مقیاس کوچک اجرا کن.
C=Check اثربخشی و کارایی اقدامات و اثرات برنامه رو بسنج
A=Act پس از انجام اصلاحات مورد نیاز در مقیاس بزرگ اجرا کن.
استفاده از رویکرد‌های امتحان شده در مدیریت هزینه‌ها رو کاهش میده و ریسک رو پایین میاره.
به قول برنامه‌ى هزار باید و شاید:"
 برای خوب زندگی کردن، تجربه بهترین چیزی هست که به کمک آدم میاد، اما خوش به حال کسایی که تجربه رو ارزون‌تر از بقیه بدست بیارند"
زیاد شد این یادداشت. به بزرگواری خودتون ببخشید.

موش به خونش نمی‌رفت

بعضی موقع ها، آدم حسابی مصداق یک ضرب المثل‌هایی میشه.

مثلا، موش به خونش نمی‌رفت جارو به دمش بست.

حالا جریان ما شده، دنبال این همه خبر که منتظرم برای کارهای واجب زندگی، خبر گرفتن از این وبلاگ هم شده یکی از مسائلی که موقع آنلاینی فراموشم نمیشه و جالب تر اینکه حالا برای بعضی دیگه از کارهای واجب زندگی خبرایی میرسه، اما از این وبلاگ نه.

بقول شاملو تو خروس زری پیرهن پری از سنگ و درخت صدا در میومد از خروس زری صدا در نمی‌یاد،

لابد منم شدم روباه مکار 

خیلی باحال بود، خودم کلی خندیدم از این قیاس.

امروز صبح رفتم امتحان تولیمو سازمان سنجشو دادم، سه ساعت و نیم طول کشید و تویه دو بخشش وقت کم آوردم.

اما  خوب نفهمیدم که چطور گذشت، پس خوش گذشته.

همین دیگه.

راستی عید بر عاشقان ولایت و امامت مبارک باد. اونایی که امسال دانشجو شده بودند، اونایی که ممتاز بودند، اونایی که روز تولد امام رو میخوان یک نقطه عطف تویه زندگی‌شون کنند،‌ به همشون تبریک می‌گم.

بقول این اس اس های خارجی می مولا باپا بلس یو ویت هپینس اند کارج اند سو منی آدر تینگز