مرز در عشق و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
در جهانی زندگی میکنیم که علیرغم تمامی دستاوردها ی مدرن و پیشرفته که به منظور ایجاد آرامش و امنیت انسان طراحی شده اند کمتر احساس امنیت و آزادی میکنیم . شاید یکی از دلایل این عدم امنیت و آرامش درونی منبعث از شیوه نگرش ما به جهان هستی و جایگاه و نقش ما به عنوان یک انسان در این جهان باشد . بحران هویت به عنوان یکی از جدی ترین و حادترین مسایل چالش زا در این برحه از زمان است .این که ما کیستیم ؟آیا ایرانی هستیم ؟مسلمان هستیم؟ ویا مسلمان ایرانی هستیم ؟ به عنوان یک مسلمان ایرانی چه عوامل و مواردی ما را از دیگر جوامع و ادیان متمایز میسازد؟ با وجود دهکده جهانی و نزدیکی فرهنگها نقش ما در قبال حفظ سنت ها چیست ؟ آیا باید آنها را دور ریخت و به ورطه فراموشی سپرد ؟آیا باید آنقدر درفرهنگ بیگانه غوطه ور شد که ارزشهای خودی را به زباله دانی تاریخ ریخت؟ ویا نه باید آنها را به گونه ای موثر و نوین به کار گرفت . آیا در مواجه با دنیای سکولار باید ارزشهای دینی و مذهبی را کنار گذاشت وبا آنها بیگانه گشت ؟ یا باید به گونه ای جدید و امروزی با آنها برخورد نمود و آنها را تفسیر و توجیه نمود و در زندگی به کار بست .آیا در جهان آمروز تنها از طریق عقل ابزاری میتوان سعادت و آرامش را تحصیل نمود ویا نه به ابزار مکمل دیگری نیز در این میان نیازمندیم .به راستی نقش دین و مذهب در مواجه با این بحرانها چیست ؟ آیا دین خود چالش زا و بحران آفرین آست ؟ پاسخ به هر کدام از این پرسشها میتواند پاسخ موثری به حل بحران هویتی چه از نظر فردی واجتماعی و چه از نظر ملی و مذهبی باشد.
ومن الله توفیق
سلیم