شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکد م بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
نوایی ؛نوایی ؛ نوایی ؛ نوایی
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
نوایی ؛ نوایی ؛ نوایی ؛ نوایی
برخیز وقدرت خودت را نشان بده سلیس وژرف ولطیف باش.با چشم باز به طبیعت وزندگی بنگر.بالهای سفید اندیشه ی لرزانت را بگستران وهمچون روحی خدا گونه برفراز دنیای مواج زیر بالهایت اوج بگیروازمسیرهای بی پایان ستارگان فروزان بگذر و به دروازه های ابدیت برس!
با ارزوی فردای بهتر برای همه